پرش به محتوا

درباره سرسختی بیشتر بدانید

    تا سال‌های پایانی دهه هفتاد، پژوهش‌های بسیاری نقش رویدادهای تنیدگی‌زای زندگی را به عنوان عامل آشکارساز در بروز بیماری‌های روانی و جسمانی مطرح کرده ‌بودند. بررسی‌های هولمز و راهه در سال 1967 نشان دادند که رویدادهای تنیدگی‌زای زندگی با شروع بیماری رابطه دارند. اما از آنجا که هنوز نقش عوامل تعدیل‌کننده در ارتباط با متغیرها مطرح نشده بود، بررسی‌های انجام‌شده محدود به بررسی رابطۀ بین تنیدگی و بیماری بود. 

    اگرچه برخی از مؤلفان بر‌ این باورند که بین تنیدگی و بروز بیماری یک ارتباط علّی وجود دارد، اما تجربه رویدادهای تنیدگی‌زای مشابه می‌توانند اثرات متفاوتی در افراد مختلف پدید آورند.

    به همین دلیل این باور که متغیرهایی وجود دارند که رابطۀ بین تنیدگی و بیماری را تعدیل می‌کنند، قوت گرفت. برخی از پژوهشگران پایین بودن همبستگی‌های بین رویدادهای زندگی و بیماری را به تأثیر عوامل شخصیتی و اجتماعی نسبت داده‌اند.

     نخستین‌بار کوباسا ویژگی شخصیتی سرسختی را به عنوان متغیر مداخله‌گر در تعدیل ارتباط بین تنیدگی و بیماری مورد بررسی قرار داد. وی این نکته را آشکار کرد افرادی که سطوح بالای تنیدگی را تجربه می‌کنند و بیمار نمی‌شوند، از نظر ویژگی سرسختی متفاوت از افرادی هستند که در شرایط پر‌تنش بیمار می‌شوند. برای مثال، در پژوهشی که کوباسا انجام داد به این نتیجه رسید که سرسختی متغیر واسطه‌ای مثبتی است که نقش مهمی در واکنش به تنیدگی و در مقابله با آن ایفا می‌کند. کوباسا دریافت مدیرانی که سطح بالاتری از سرسختی را دارند، تنیدگی کمتری را تجربه می‌کنند و کمتر بیمار می‌شوند. همچنین این افراد بیشتر درگیر کار می‌شوند و بهتر می‌توانند محیط کاری خود را مهار کنند. افراد سرسخت با تغییر ارزیابی خویش نسبت به شرایط تنیدگی‌زا و با به‌‌کارگیری راهکارهای مناسب در مقابله با مشکلات، تنیدگی کمتری را تجربه می‌کنند.

    پژوهشگران نشان داده‌اند که افراد سرسخت با ارزیابی مثبت‌تر و قابل کنترل‌تر رویدادهای تنیدگی‌زا، بر‌انگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از ارزیابی منفی رویدادها را تجربه نمی‌کنند. به عقیده این پژوهشگران انعطاف‌پذیری افراد سرسخت در برابر رویدادهای تنیدگی‌زا متأثر از شیوه‌های مقابله‌ای خاصی است که محصول توحید‌یافتگی مؤلفه‌های سرسختی است. 

    در پژوهش‌های متعددی بر اهمیت نقش ویژگی سرسختی در تعدیل ارتباط بین تنیدگی و بیماری تأکید شده است. 

    تفکری که منجر به گسترش قلمرو پژوهشی در مورد سرسختی شده است، بر این نکته تأکید دارد که موقعیت‌های پر‌تنش بخش جدایی ناپذیری از زندگی هستند، بنابراین اگر کسی بیشتر از‌ آنکه به ‌فکر انکار و اجتناب باشد به رشد و پیشرفت فکر کند، احتیاج به جسارت دارد. سرسختی به‌عنوان مجموعه‌ای از بازخوردها و مهارت‌هایی است که این جسارت را به‌وجود می‌آورد.

     کوباسا سرسختی را متغیر واسطه‌ای مثبتی نامید که در واکنش به تنیدگی و مقابله با آن ایجاد می‌شود. کوباسا دریافت مدیرانی که سطح بالاتری از سرسختی را دارند، تنیدگی کمتری را تجربه می‌کنند، کمتر بیمار می‌شوند، بیشتر درگیر کار می‌شوند و بهتر می‌توانند محیط کاریشان را کنترل کنند. 

    سرسختی از دو طریق از تنیدگی جلوگیری می‌کند: با تغییر دادن ادراک‌های فرد از تنیدگی و با به‌کار‌گیری راهکارهای مؤثر در مقابله با مسئله. افراد سرسخت، افرادی هدف‌گرا هستند که با علاقه و هیجان زندگی می‌کنند و به خودشان به‌عنوان عوامل تعیین‌کننده فعال می‌نگرند که در تغییرات زندگی نقش دارند. در سطوری که در پی میآیند به سه مؤلفه سرسختی اشاره خواهد شد.

     

    تعهد

    تعهد تمایل فرد به درگیر شدن در رویدادهای زندگی روزمره را نشان می‌دهد. افراد متعهد روابط خود با محیط پیرامون خویش را در نظر می‌گیرند. این افراد در برابر رویدادهای تنیدگی‌زا به آسانی تسلیم نمی‌شوند و در روابط خود به‌جای آنکه فعل‌پذیر باشند،  فعالانه عمل می کنند.

     

    مهار

    مهار توانایی فرد در انتخاب موقعیت‌ها را نشان می‌دهد. مهار یعنی فرد عمیقاً تمایل دارد که احساس کند اعمال و رفتار او و اتفاقاتی که برای وی روی می‌دهد نتیجه اعمال ‌خودش است.

     

    مبارزه‌جویی

    مبارزه‌جویی یعنی داشتن این باور که تغییر بهتر از ثبات است. افراد مبارزه‌جو هنگام تغییرات، از خود واکنش نشان می‌دهند و در جهت تغییر دادن خویشتن تلاش می‌کنند. بنابراین به‌جای اینکه موقعیت و ماهیت قبلی خود را حفظ کنند، تحول می‌یابند.

    در 25 سال گذشته سرسختی به‌ عنوان مجموعه‌ای از خصوصیات شخصیتی شناخته شده است که به افراد کمک می‌کند که موقعیت‌های تنیدگی‌زا را از ناراحتی‌های بالقوه به فرصت‌هایی برای عملکرد، رهبری، مدیریت، سلامتی و تحولروانی بهتر تبدیل کنند.

    به عبارت دیگر، افراد سرسخت با ارزیابی مثبت‌تر و قابل کنترل‌تر رویدادهای تنیدگی‌زا، بر‌انگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از ارزیابی منفی رویدادها را تجربه نمی‌کنند. به عقیده پژوهشگران انعطاف‌پذیری افراد سرسخت در برابر رویدادهای تنیدگی‌زا متأثر از شیوه‌های مقابله‌ای خاصی است که محصول توحید‌یافتگی مؤلفه‌های سرسختی است.

    به نظر میرسد سرسختی به طور خاص با تنیدگی حرفهای مرتبط است. این نکته براساس بررسی‌های انجام شده در مورد کارکنان در موقعیت سازمانی به دست آمده است. کوباسا  سه ویژگی شخصیتی را در کارکنانی که در خلال تنیدگی حرفه‌ای بیمار نشدند، شناسایی کرد و سپس سرسختی را به منزلۀ منظومهای از ویژگی‌های شخصیتی تعریف کرد که در رویارویی با رویدادهای تنیدگیزای زندگی به عنوان یک منبع مقاومت عمل میکند. این سه عنصر اصلی سازنده سرسختی عبارتند از: توانایی ادراک تغییر به عنوان یک چالش، توانایی حفظ هدفمندی و تعهد عمیق نسبت به مردم و فعالیت‌هایی که در آنها مشارکت دارند و توانایی ادراک حس مهار فرد در مدیریت فعالیت‌ها و رویدادهای زندگی.

     

    برگرفته از:

    Maddi, S. R. (2007). Relevance of Hardiness Assessment and Training to the Military Context. Military psychology, 19 (1), 61-70.